امروز در مورد تزم با استاد جلسه داشتيم، براي اينکه خوب در عمق ماجرا بره تقاضا کرد يک کليپي چيزي از ارميا نشونش بدم، که از يوتوب يکيش رو پيدا کرديم و اوايلش رو نگاه کرد. گوش دادن به عکدمي موسيقي گوگوش توي اتاق استاد انسانشناسي يه دانشگاه خفن (مثلا من خيلي باکلاسم D;) وسط لندن، توي جلسه بحث و بررسي موضوع پاياننامه از اون چيزهاييه که به عقل جن هم نميرسيد مدتي پيش، چه رسه به عارفه ق!
دارم فکر ميکنم اگه سه سال پيش کسي، مثلا فرانک جون فال قهوه بگير! بهم ميگفت سه سال ديگه يه هفته به عيد مشغول همچين کاري هستي چه فکري ميکردم.
چقدر جالب ميشه اگه يکي بتونه سه سال ديگه رو هم برام بگه که مشغول چهکاري هستم.
خیلی ازت راضی ام 🙂
باریکلا خانوم :هومن
هومنش خيلي طبيعيه D:
من هرروز تقریبا میام این پستتو میخونم یه آااااااااااااااه به همین بلندی میکشم و میرم
هي روزگار…
من میخوام راجع به پایان نامه ات بشتر بدونم 🙂 میشه؟
بله که میشه!