خیلی جالبه که به یه چیزی فکر کنی و بقیه بهتر از خودت بیانش کنند. خیلی وقت پیش دقیقا یادم نیست توی سخنرانی کی بودیم که در مورد مرگ حرف میژد، و چیزی در این زمینه گفت که اینکه آدم بتونه راحت بمیره مهمه و ارزش داره.اون موقع این به ذهنم رسید که وقتی مادر هستی مردن برات دیگه نمی تونه راحت باشه. البته اون موقع فقط مریم فرزندمون بود ولی متاسفانه من اصلا نمی تونستم و هنوز هم نمی تونم! راحت بمیرم و دلیلش هم اینه که نگرانی اینکه بچه آدم بعدش چی میشه خیلی نگرانی بزرگیه.
فکر میکنم قبلا تو همین وبلاگ نوشتم که به نظرم منت داشتن پدر و مادر بر بچه ها و توقع جبران داشتن خیلی توقع بی خودیه چون اینقدر پدر و مادرها کیف میکنند با بچه ها که دیگه دینی به گردن کسی برای زحمتهاش نمیمونه، و واقعا به تظرم خوشی اش خیلی بیشتر از ناراحتی هاشه و خیلی خوبه که آدم براش پیش بیاد و این تجربه رو بچشه…اما این یک مورد که بعدش نمی تونی راحت بمیری تنها موردیه که به نظرم واقعا سخته و ناراحت کننده، و از این یک جهت، خوش به حال اونهایی که بچه ندارند!
اما وقت نکرده بودم این پست مورد نظر در این مورد رو بنویسم و الان هم در واقع ننوشتم. به طرز جالبی دیروز هم توی یک وبلاگ و هم توی یک گروه فیسبوکی دیدم در همین مورد نوشته شده و دیدم چقدر آدم دیگه هم همین حس رو دارند. دیگه نیازی نیست من خیلی چیزی بگم.
پست وبلاگی پست آیدای پیاده رو بود که واقعا همین حس رو بارها و بارها خودم داشتم وقتی خبر مرگ یک مادر رو شنیدم
و این هم چند تا کامنت از اون پست فیسبوکی که دیدم، پست توی یک گروه پرسیده بود از مرگ میترسید یا نه؟
-نه هیچ وقت از مرگ نترسیدم ،فقط وقتی پسرام بدنیا آمدن از خدا خواستم تا موقعی که فرستادمشون دانشگاه کنارشون باشم ،حالا شکر خدا بزرگرو فرستادم و کوچیکه هم کم مونده .سپازگذارم از خدای مهربان .خدا سایه هیچ پدر و مادری رو از سر بچه ها کم نکنه .
-من از مرگ نميترسم فقط نگران بچه هام و مخصوصاً پسر كوچيكم هستم كه من نباشم با توجه به شرايطش چيكار ميكنه يا كي كمكش ميكنه
-نمى ترسم فقط مثل باقى دوستان ادم كه بچه داره فكر بچش كه مى ترسونتش و ارزوم اينه وقتى از اين دنيا برم كه دخترم خودش خانواده خودش رو داشته باشه و خوشبخت باشه ??❤️
-من از مرگ نميترسم فقط از اين كه بعد من چه بر سر بچه هام مياد ميترسم ، من بيشتر از مرگ عزيزانم ميترسم
-مرگ یه حقیقته
قبل از بچه دار. شدنم خیلی سخت نبود
ولی حالا از این میترسم که بعد. از من چی به سر. بچه هام میاد
و وحشتم از اینه که کسی اذیتشون یا ناراحتشون کنه
بعد. از مادر شدن حتی نمی تونی راحت بمیری
جالبه که به این چشم به مادرو پدرم نگاه کنم؛ لایک 🙂
عارفه منو كشيييييي من ني ني ميخام دلم ضف رفت:((((((
زندگی کوره رهی باریک است
فقط نگران عزیزانم هستم خودم ب جهنم
من یک حیوان را ازم دزدیدن روانی شدم