1-من يه توانايي وعلاقه ذاتي دارم، اکتسابي نبوده! به فضولي (نوشتم اون بالا ديگه، شما بگو کنجکاوي). اين علاقه ترکيبش با اينترنت به ويژه فيسبوک و اينترنت بدون فيلتر و اعتياد به کامپيوتر خيلي چيز جالبي ميشه. من توي اين يکي دو سال چند تا پروژه سنگين جاسوسي رو تکميل کردم. البته در ذات اين ويژگي من که نه از ره کين است، اقتضاي طبيعتم است، مقادير خوبي بياخلاقي نهفته. ولي خوب بياخلاقي من در حد باش.گاه خبرنگ.اران ج.وان نيست که بيام اينجا در مورد اکتشافاتم بنويسم. فقط خواستم شما رو با يکي از نتايج جنبي اين پروژه ها آشنا کنم. اون هم اين که الان در بين اولياي خدا فقط من و ننه نقلي احتمالا باحجابيم (حالا با چند مورد معدود ديگه!). (متوجه شديد ديگه؟ من از اولياي خدام. ولي اين تحقيق واقعا مجموعه گستردهاي از آدمها رو بررسي کرده که توشون درصد قابل توجهي واقعا ولي خدا بودن حقشونه.). آيت الله احمد قابل مرحوم هم که قبلا فتوا داده بود پوشش سر و گردن مستحبه. توي کتاب آقاي ترکاشوند هم که ادعا شده کلا مفهوم حجاب توي عصر پيغمبر چيز ديگهاي بوده و آيات حجاب با اون شرايط کلا معناي ديگهاي دارند. به همين دليل گفتم به معدود خوانندگان اينجا اطمينان بدم که اگر احيانا نبود حجاب باعث عذاب وجدان در شما شده يا برعکس به خاطر حجاب احساس نزديکي خاصي به خدا ميکنيد در هر دو حالت در اشتباه هستيد و سر کار بوديم (هستيم؟) همگي خلاصه. البته فعلا خود من همينجوري که هستم راحتم ولي اين دليل نميشد که روشنگري نکنم!
2-حالا از نکتهاي که گفتم بگذريم، اين استعداد من واقعا داره هدر ميره. اگر بهتون بگم تا الان چه اکتشافاتي از زندگي خصوصي مردم کردم و به کجاها رسيدم تحسينم ميکنيد واقعا. با توجه به اينکه قصد ندارم برم توي يه سازمان جاسوسي کار کنم، استفاده مفيد ديگهاي براي اين توانايي من به ذهنتون نميرسه؟ بلکه به راه درست هدايتش کنم شکوفا بشم.
3-چرا دارم وبلاگ مينويسم؟ چون باز يه مقاله بايد تحويل بدم طبيعتا. معلوم نبود؟ ولي حالا که تا اينجا اومديد بذاريد از موضوع درس دو هفته پيشمون هم يادي بکنيم. خشونتها و جنگ داخلي گواتمالا و خانم ريگوبرتا منچو. زندگينامه مشهوري داره ايشون که به فارسي هم ترجمه شده با اين اسم
من … ریگوبرتا منچو زنی بومی در گوآتمالا
اگر دستتون بهش رسيد بخونيدش. جالبه. اين خانم برنده جايزه نوبل 1992 شده. متاسفانه صفحه ويکيپدياي فارسي نداره و من هم وقت ندارم درستش کنم. اگر فرصت داريد يکي بهش بپردازه اجر اخروي داره.
4- فعلا در مورد گواتمالا ديگه نمينويسم. ولي چيزي که ديروز در صحبت با سميرا بحثش شد رو گفتم اينجا هم بگم. اگه الان بخوام خلاصهاي از اونچه که ياد گرفتم تو اين چندماه بگم، بايد به استعاره “آفتابه” که اين چند سال توي ايران زياد بهش اشاره شده استفاده مي:کنيم. فکر ميکنيم فقط اوضاع ايران بلا نسبت شما …شده درش! ولي ما انسانها توي کل دنيا همون سه نقطه رو انجام داديم. يعني واقعا آدم ميفهمه اين فرشته ملائکه چي ميگفتند به خدا اون اول کار(سوره بقره،آيه 30). البته پيشرفت هم همزمان بوده، بايد بيشتر به اين فکر کنم که آيا الان واقعا بشريت انسانيتر شده نسبت به قرون وسطي يا نه. ولي از مسئله مقايسه در طول زمان اگر بگذريم، همون سه نقطه نموديم توي اين زمين بدبخت عزيزان، بدجور.
5- خوب ديگه برم سر مشقام. تا درودي ديگر دو صد بدرود!
اینم خوبه عارفه جون
http://www.rahesabz.net/story/66268/