چند وقت پیش یک جایی (بیییپ!) در یک جمعی، توسط یک استادی (بییییپ!) به موضوعی اشاره شد که برام جالب بود و فکر کردم اینجا هم بنویسمش. بحث انواع و اقسام کلکهایی (کلک رو با حداقل بار منفی ممکن در نظر بگیرید!) بود که میشه زد تا احکام فقهی رو دور زد. مثلا سوار ماشین شدن و تا کیلومتر لازم رفتن قبل از اذان ظهر که روزه نگیریم، اهدا کردن همه اموال به شریک زندگی که خمس ندهیم و چیزهایی از این دست که هیچ کدام به هیچ عنوان خلاف شرع و خلاف اخلاق هم نیستند. حکمش واقعا همینه و فردی که داره این کار رو میکنه مرتکب خلافی از نظر شریعت نشده. اما یه جاییاش میلنگه و همه هم حس میکنیم که میلنگه! چرا؟
ایشون اشاره کردند که غزالی به چنین موضوعی با عنوان فقه دنیوی اشاره کرده. من یک مقدار اندکی در موردش خوندم. از قرار معلوم غزالی در کتاب احیا علوم الدین فقه رو علمی منحصرا دنیوی و مختص حل امور دنیا و در نتیجه بی ربط به آخرت دونسته. فقه دنیوی همینیه که میشه توش خیلی از احکام رو پیچوند و البته خیلی از جاها هم تر و تمیز توسط احکام پیچونده شد! میتونیم فقه رو همین ببینیم و خیلی هم طیب و طاهر و پاک و حلال و مطابق رساله عمل کنیم و البته وقتی روزه گرفتن برامون سخت بود بریم مسافرت تا حد ممکن اموالمون رو از خمس نجات بدیم و ….. قطعا هر وقت بریم دفتر مراجع کیف میکنند از دیدن چنین آدم متشرع و دینداری. ولی این به آخرتمون هم کمکی خواهد کرد؟ خداوکیلی؟
اما میتونیم به فقه به دید یک دانش اخروی نگاه کنیم. اگر نگاهمون این باشه اونوقت دیگه اهدا کردن اموال به کس دیگه برامون قابل قبول نخواهد بود، چون این کار قرار بوده وابستگی ما رو به مال دنیا کم کنه، و با این کلکها کمکی به ما نخواهد کرد. اگر فقه رو دانشی برای آخرت ببینیم روزه رو اجباری که وقتی در توانمون نیست باید مطابق قانون فاصله مشخصی رو طی کنیم تا ازش نجات پیدا کنیم نمیبینیم. روزه رو راهی برای نزدیکی به خدا میبینیم و اگر در توانمون نیست هم نیازی به آلوده کردن هوا نیست، اونجوری به خدا نزدیکتر یا دورتر نمیشیم! این دید به نظر من خیلی جالبتر بود. گفتم اینجا بنویسمش. البته تفسیر این نگاه و اینکه با دونستنش رویکردمون چه تفاوتی خواهد کرد یک مساله شخصیه و فکر کنم به عدد آدمها فرق کنه.
یه تقسیم بندی شبیه به این هم هست که اخلاق کلامی و اخلاق عرفانی هست اخلاق کلامی همون فقه و دو دوتای متداول! هست که آخرش بازمنم با همه منیت هام اما اخلاق عرفانی همه خوبی ها به خاطر خوب بودنش انجام میدی نه به انتظار پاداش که نهایت غرق میشی در مطلق خوبی و دیگه منی نیست که براش مهم باشه بهشته یا جهنم سیراب حق شده و فانی در حق اما متاسفانه اون چیزی که به اسم دین هست و مورد قبول اخلاق کلامیه چون اصلا ما دین رو فقط در ظاهر می دونیم و باید نتیجه اش هم ظاهری باشه…
چه جالب. در موردش نشنیده بودم. ممنونم که اشاره کردی. آره متاسفانه ما فقط در ظاهر غرق میشیم و بس.