احتمالا خیلیها فکر میکنند که با خروج از ایران از شر مسخرهبازیهایی مثل گشت ارشاد راحت میشن، کسی به روزهخواری و اینکه چی میخورند و چی میآشامند کاری نداره و راحت زندگیشونو میکنن. خوب این لااقل در مورد خارج ما صدق که نمیکنه هیچ، گشت ارشادش خیلی بدتر هم هست!
اینجا مسلمون زیاد داره و خیلی هم علاقه دارند که نشون بدن چندفرهنگی هستند و تفاوتها رو میپذیرند و …، فکر میکنم به همین دلیل و با نشون دادن فرهنگ مسلمانها در رسانههای مختلف، اطلاعاتشون در مورد شریعت اسلامی کم نیست. اینجاست که داستان جالب میشه و گشت ارشاد خارجی خودشو پیدا میکنه. کافیه بدونن شما مسلمونی. البته الزامی نداره بدونن ولی به خصوص با روسری آدم برچسب داره دیگه. اونوقت یهو دم صندوق فروشگاه میبینی طرف با استرس به بسته پاستیلی که خدا میدونه برای کی گرفتی، تو دستت نگاه میکنه و میگه حلال نیستها! حالا شما بیا و مبحث استحاله رو از سایت استفتائات نمیدونم کی کی پیدا کن یا توضیح بده نه اینو واسه کس دیگهای گرفتم تا طرف که خودش مسلمون هم نیست و فقط مسلمون دیده، قانع بشه. البته راه آسونترش هم اینه که بگی به تو چه، ولی خوب هر گزینهای که انتخاب کنی از این به بعد هر وقت هرجا بخوای بری دم صندوق با این پیشزمینه میری که الانه که پلیس امنیت اخلاقی بهم گیر بده. میبینین از ایران بدتره؟ اونجا لااقل مردم عادی به هم کاری ندارند یا کمتر کار دارند.

یه مثال دیگه مدرسهها هستند. مسلمونهای مدرسه اینجا روز عید فطر مدرسه نمیرفتن.عید فطر هم که همه روش تفاهم دارند و تاریخش معلومه خدا رو شکر و هیچ مشکلی وجود نداره. خلاصه من کلی تحقیقات کردم ببینم عید فطر بقیه کی هست که موفرفری هم همون روز نره! البته این بحث انحرافی بود. میخواستم در مورد گشت ارشاد مدرسه بنویسم. ما بهش گفته بودیم که گوشت خوک نخور. بقیه گوشتها عیب نداره. بعد چند روز پیش اومد تو خونه زد زیر گریه که من میخواستم مرغ بگیرم اون خانمی که غذا میکشیده بهم گفته نه تو باید غذای گیاهی بگیری. البته مقاومت کرده بود آخرش مرغ خورده بود ولی شاکی بود. خوب خدایی این گشت ارشاد نیست؟ خود من تو ماه رمضون به شدت مراقب بودم یه وقت اشتباهی در انظار عمومی چیزی نخورم وگرنه باید پاسخگو میبودم!
البته گشت ارشاد اینجا این مزیت رو داره که فقط در نگاه و حرف خلاصه میشه و به عمل منتهی نمیشه، برخلاف نسخه ایرانی. ولی این بدی رو داره که یه چیز نمایشی زوری از طرف حکومت نیست. نگاه واقعی بخشی از جامعه است که ازت توقع دارند چهارچوبی که به گوش اونا خورده رو رعایت کنی و وقتی چیزی خلافش میبینن نگران میشن که نکنه یادت رفته و تذکر میدن!!
الان که نوشتهات رو خوندم با خودم فکر کردم گشت ارشاد با تمام بدیهاش، باعث شده راجع به این که در کار هم دخالت نکنیم، حداقل زیاد حرف زده بشه و مردم به تدریج متوجه بشن بهتره سرشون به کار خودشون باشه.
شاید هم مردم خیالشون راحت که دولت به مسئولیت «دخالت در امور شخصی دیگران» به اندازه کافی میپردازه و بهتره انرژیشون رو صرف امور دیگه بکنن.
در نهایت،
ناتانائیل
بکوش تا گشت ارشاد در اطرافیانت نباشد،
نه در جایی که به آن میروی
:))
چه جالب! راست میگی هم قسمت اول هم دوم هم سوم :))