اين هم از عجايب تاريخي ملت ماست که يک قوم رو به خاطر اين که نميتونند حرف گچپژ رو تلفظ کنند مسخره ميکنيم (تازه خودم ديدم بعضيهاشون که نميدونم کجايي هستند گ دارند خوبشم دارند!)، بعد خودمون رو به در و ديوار ميکوبيم مثل اينهايي حرف بزنيم که وقتي چشمشون به قدسيزاده ميافته رسما به وضعيت کامپيوتري که خاموش شده ميرسند. 95٪ بيخيال ميشن و ميرن سراغ اسم خودم،که اون هم نه اينکه بتونند درست بخونند ولي لااقل ميتونند اجراش کنند، از هنرنماييهاي 5٪ بقيه هم بگذرم بهتره! آخريش هم دو روز پيش بود که هي خانم گادزادا رو صدا ميکردند.”سي” هم به نظرشون اضافي بوده ديگه، بعد هم تعجب ميکنند که چرا همون بار اول جواب ندادي پس؟ :)) بله بنده زاده پروردگار هستم، ياد عيسي افتادم :دي
حالا آدم ميگه ق رو نميتونند تلفظ کنند عذرشون موجهه. ولي اينها حرف بسياري از جمله ر و ه رو هم نميتونند درست تلفظ کنند. مصوتها رو هم که کلا يه جور ديگه ميخونند. از همه بدتر اينکه اگر واقعا انگليسي باشن، فقط بلدن انگليسي حرف بزنن! که به نظر من يکي از بزرگترين خفتهاييه که در طول زندگي يک آدم ميتونه جبرا بهش تحميل بشه. فکر کن به يه زبوني حرف بزني که همه بفهمند و هيچ زبوني براي خودت نداشته باشي؟ خيلي ضايع است :)) البته اين حس رو بعد از زندگي در لندن که همه معمولا به زبونهاي ديگه حرف ميزنند که مال خودشونه ميشه درک کرد.