خوب اين بار ديگه يه چشمهاي نشون دادند که من نتونستم نيام اينجا و ننويسم هرچند که مستلزم تعريف از اين اجنبيها باشه (اين چند وقته دارم داييجان ناپ.لئون هم ميبينم خيلي خوبه!) قضيه از اين قراره که من چند وقت پيش يک کتابي سفارش داده بودم، از اونجا که با افزايش اخير قيمت پوند… ادامه خواندن من باب وژدان
ماه: آوریل 2012
در ادامه
-در ادامه پست قبل امروز که رفتيم بيرون و امير همراهم بود و تک تک ماشينها رو بهم نشون داد نه تنها چند تا ماشين صندوقدار قشنگ ديديم بلکه چند تا هم SUV خوشگل ديديم و حرف ديروزم رو پس ميگيرم ولي باز هم معتقدم منظره به اون قشنگي از ماشينهاي به اون شيکي کنار… ادامه خواندن در ادامه
سعي ميکنم ولي غير از غر چيزي نميآيد!
اين عکس رو ديدم آه از نهادم برآمد. نه به خاطر آب و هواي تهران، به خاطر ماشينهاش! چون هرچقدر هم در لندن بگرديد هيچ چهارراهي نخواهد بود که سرش چشم آدم به جمال سه تا ماشين به اين قشنگي همزمان و کنار هم روشن بشه. خيلي خيلي از ماشينهاي بدترکيب بيصندوق اينا که در… ادامه خواندن سعي ميکنم ولي غير از غر چيزي نميآيد!