کریسمس از اون وقتهایی که مهاجر بودن آدم بدجوری می خوره توی صورتش. ملت همه هیجان دارند. بزرگترین تعطیلات سال پیش روشونه..دیدن فامیل و هدیه دادن و گرفتن و … . بعد ما البته آگاه هستیم به این وضعیت ولی درکش نمی کنیم چون کریسمس مال ما نیست. مثلا من واقعا ممکنه زنگ بزنم یه… ادامه خواندن کریسمس
ماه: دسامبر 2015
به خاطر کتابها
اصولا یکی از دلایلی که آدم به خاطرش می تونه زندگی کنه کتابها هستند. متاسفانه از اوج دوران کتابخونی من که دوران دبیرستان به قبل هست سالها گذشته و علی رغم همه تلاشهام هنوز نتونستم به اون دوران برسم. یادش بخیر! این چند وقته تونستم چند تا کتاب پشت سر هم بخونم که خیلی بهم چسبید… ادامه خواندن به خاطر کتابها
از دیگر مزیات خانه داری/کار در خانه
این توفیق اجباری/احتیاری خانه داری که من الان دارم خیلی خوبه برام. آدمها با هم فرق می کنند ولی به نظر من برای خیلی ها این محل اصلی کار آدم توی خونه بودن خیلی خوبه (با اصطلاحات مردسالارانه امروزی باید گفت کار یا بیکاری آدم توی خونه،و حتما زنهای خانه دار هم بیکار حساب میشن… ادامه خواندن از دیگر مزیات خانه داری/کار در خانه
نامهای به لندن دوست داشتنی
لندن جان، درسته تا الان زیاد ازت تعریف نکردم، ولی میدونم که خوبیهای زیادی داری. از من دلگیر نباش خلاصه، هر جا که بهت غر زدم برای این بوده که اگرچه خیلی مهمان نواز هستی، اما هیچ جا خونهٔ خود آدم نمیشه. امسال که قراره ساله آخر باشه کم کم میتونم بیشتر از خوبیهات بگم!… ادامه خواندن نامهای به لندن دوست داشتنی