دیشب رفتم تو وبلاگ قدیمیم غرق شدم و خیلی خوش گذشت. نمیدونم چرا تاریخ نشون نمیداد. باید یه وقتی برم ببینم زیر سر قالب هست یا نه. بالای پست به جای تاریخ نوشته ۱۸ سال پیش. و کی باورش میشه..۱۸ سال پیش!!!!!! علامت تعجب تا ابد. باید چند تا پست ازش گلچین کنم بیارم اینجا… ادامه خواندن آرزوهای یک دکتر کوچولو
فرزندان
چیزهایی در زندگی آدم با به دنیا اومدن بچهها تغییر میکنه که هیچوقت انتظارش رو نداشتی. مثلا منی که کلا به ولنتاین و خرس قرمز و اداهاش آلرژی داشتم، اخیرا یه مراسم تمام و کمال ولنتاین اجرا میکنم که بچهها کمبود ولنتاین نگیرن بزرگ شدن فک کنن خبریه?
عزاداری
اگر این عزاداری ابدی من برای اینکه نرفتم پزشکی تموم میشد چی میشد!! ولی متاسفانه رخ نمیدهد.
فردا
فردا که بیدار شدی فکر کن رفتی به اون تاریخ نامعلوم گمشدهای که روز آخره. روز مرگت. روزی که تاریخش سالها کنار تاریخ تولد زینتبخش قبرته. رفتی به اون تاریخ، ته تهش رو دیدی. دیدی کدوم غصهها و غمها بیخود بود و کدوماش میارزید. از کدوم اقدامها راضی بودی و از چی پشیمون. و بعدش… ادامه خواندن فردا
دیوونه دیوونه
فکر کنم خود منصور هم اونقدری که من با آهنگ دیوونه خاطره دارم، باهاش خاطره مشترک نداره! از اولین بار که تو صفحه یه وبلاگ باز شد در حالی که بیبی داشت پشت سر من نماز میخوند، و خاطرهاش که تو وبلاگم در سال ۸۲ نوشتم تا سفر به یاد ماندنی کیش با مدرسه. چقدر… ادامه خواندن دیوونه دیوونه
بازگشت غرورآفرین
خودمان را تبریک عرض میکنیم!
مرگ یا ترس از آن
چند وقت پیش تو توییتر بحثی شد سر موضوع خبر دادن بیماری سرطان به فرد. یه نفر شاکی شده بود که پزشکی بدون اجازه اونا به مادرشون نوع بیماریش رو گفته و بین موافقان و مخالفان و کمیته اخلاق پزشکی و اینا خیلی حرفها رد و بدل شد. من طبیعتا نظرم اینه که تا زمانی… ادامه خواندن مرگ یا ترس از آن
گردن
۱-امروز مریم آب میخواست، بعد گفت میدونی چرا آب میخواستم؟ گفتم چرا؟ گفت چون گردنم درد میکرد! بعد از اینکه یک کم متعجب شدم گرفتم اشکال از کجاست و سعی کردم تفاوت ترجمه neck و throat رو براش توضیح بدم. اینم از زبان مادری! ۲-الان در تاریخ انگلستان با هم غرق شدیم و اون که… ادامه خواندن گردن
متاسفانه
متاسفانه به سنی رسیدم که با یه آدم بزرگ واقعی صاحب زندگی واقعی (زندگی واقعی خودش توضیح داره، سمیرا فک کنم خوب بدونه!) روبرو میشم و میبینم از من کوچیکتره. کلا این واقعیت که یه آدم بزرگسال (نوجوان و کودک نه!) ببینم که از من کوچیکتره ناراحتم میکنه. سن مورد علاقهام همون قسمت بزرگسالی هست… ادامه خواندن متاسفانه
قالب جدید
قالب قبلی نمیدونم چرا اینقدر از ریخت و قیافه افتاده بود. به خصوصش فونتش مایه آزار چشم و چار بود. امیدوارم این یکی بهتر باشه. امروز داشتم فکر میکردم که ما خیلی نمیشینیم فکر کنیم ولی واقعا به فنا رفتیما. کی میتونست تصور کنه مدارس اینطوری تعطیل بشن، زندگیا کلا زیر و رو بشه، دنیا… ادامه خواندن قالب جدید